کتاب یاران آسمانی: مروری بر زندگی‌نامه و خاطرات شش نفر از شهدای طلبه شهریار



کد پست 184
دسته بندی دفاع مقدس
نویسنده علی افشار، مرضیه نفیسی

خرید پیامکی و آسان با تخفیف ویژه:

جهت استعلام قیمت فعلی، موجودی کتاب و تهیه این کتاب و یا سایر کتاب های انتشارات شبنما تنها کافیست نام کتاب را به شماره تلفن 09127564990 پیامک کنید و یا از طریق پیام رسان ایتا بفرستید.


نکته مهم: امکان چاپ سفارشی کتاب ها(با آرم و متن سفارش دهنده در پشت جلد) فراهم می باشد.

خرید این کتاب ارزشمند از فروشگاه اینترنتی انتشارات شبنما، کلیک کنید


عنوان کتاب    :    یاران آسمانی: مروری بر زندگی‌نامه و خاطرات شش نفر از شهدای طلبه شهریار
عنوان مجموعه    :    ستارگان5
راوی و نگارنده    :    علی افشار، مرضیه نفیسی
صفحه‌آرا    :    عطیه قاسمی
نوبت و سال چاپ    :    اول، 1404
قطع و تیراژ    :    رقعی، 100 نسخه
تعداد صفحات    :    134 صفحه
شابک    :    4-27-8320-622-978
شابک دوره    :    0-20-6147-622-978
قیمت    :    275.000 تومان
ناشر    :    انتشارات شبنما
کد اختصاصی کتاب    :    4041152
تلفن تماس    :    09127564990
وب‌سایت    :    www.Shabnama96.ir

فروشگاه اینترنتی    :    www.basalam.com/shabnama96




«ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ»
نون، سوگند به قلم و آنچه مى‌‏نويسند
Nun. By the pen and by what you write

سخن ناشر
«ما در این ماجرای هشت‌ساله، یک پیروزی مطلق به دست آوردیم... این پیروزی را با همین ابعاد، با همه‌ی خصوصیاتی که در آن وجود دارد، با همه‌ی آن هزاران هزار ماجرایی که آن را به وجود آورده است، ما باید روایت کنیم. این کار هنرمندان عزیز ماست؛ کار نویسندگان است... امروز کار عده‌ای که به میدان جنگ رفتند و در این هشت سال، آن حماسه را آفریدند - چه شهدایشان، چه ایثارگرانشان، چه رزمندگانشان - دیگر تمام شد. آن‌ها کار خودشان را کردند. پس از پایان کار آن‌ها، کار یک خیل عظیم دیگری آغاز می‌شود... بعد از پایان جنگ، نوبت این خیل عظیمی است که این دیگر مسئله‌اش هشت سال نیست؛ هشتاد سال هم اگر طول بکشد، جا دارد... وقتی گفته می‌شود که مثلاً ما ششصد یا هزار عنوان کتاب درباره‌ی دفاع مقدس نوشته‌ایم، بعضی‌ها خیال می‌کنند که این خیلی زیاد است؛ نه، این خیلی کم است.»
دفاع مقدس ملت ایران در برابر دشمن بعثی، نه‌تنها یک جنگ نظامی، بلکه یک حماسه جاودانه و یک درس بزرگ انسانی برای آزادگان جهان است که در دل تاریخ معاصر ما به یادگار ماند. کتابی که در دست دارید بعد از کتاب «ستارگان1: 1+5 در میسان» و کتاب «ستارگان2: پروانه‌ها در شعله‌های آتش»، کتاب «ستارگان3: وصیت‌نامه شهید حاج قاسم سلیمانی» و «ستارگان4: شهید عباس افشار»، پنجمین مجلد از مجموعه کتاب‌های «ستارگان» انتشارات شبنما با موضوع دفاع مقدس هست. کتاب «یاران آسمانی: مروری بر زندگی‌نامه و خاطرات شش نفر از شهدای طلبه شهریار» قهرمانان دفاع مقدس را به تصویر می‌کشد؛ عزیزانی در کسوت روحانیت که با ایمان راسخ و اراده‌ای آهنین، در راه دفاع از میهن و ارزش‌های اسلامی‌اش جان خودشان را با خدایشان معامله کردند.
در این اثر، ما به دنبال آن هستیم که نه‌تنها داستان زندگی شش طلبه شهید شهریار را روایت کنیم، بلکه به عمق شخصیت ایشان، روحیات اخلاقی و فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعیشان نیز بپردازیم. ما در نشر شبنما به‌عنوان ناشر این اثر، بر این باوریم که شناخت و معرفی شهدای عزیز، وظیفه‌ای است که بر دوش ما قرار دارد. این کتاب به ما کمک می‌کند تا نه‌تنها یاد و نام شهیدان را زنده نگه داریم، بلکه درس‌هایی از زندگی ایشان را به نسل جوان منتقل کنیم.
در نهایت، از تمامی رزمندگان دفاع مقدس و خانواده‌های ایشان دعوت می‌کنیم تا خاطرات و تجربیات خود را با ما در میان بگذارند. چرا که هر یک از این خاطرات، گنجینه‌ای ارزشمند و بی‌تکرار است. امیدواریم این اثر، گامی کوچک در راستای زنده نگه‌داشتن یاد شهدا و ترویج فرهنگ ایثار و فداکاری باشد و در دل هر خواننده‌ای، شوری برای حفظ و تداوم این ارزش‌ها ایجاد کند.
انتشارات شبنما، ضمن تقدیر ویژه از نویسندگان این اثر ارزشمند به دلیل اعتماد به مجموعه شبنما، امید آن دارد با انتشار کتاب حاضر گوشه‌ای از دِین خود به اسلام و انقلاب را ادا کرده باشد؛ باشد که در دفتر الهی نام ما هم در زمره مدافعان حریم کبریایی و شهدای معرکه حق علیه باطل نگاشته شود.

و من الله توفیق
امید طاهرنژاد
مدیر مسئول انتشارات شبنما






گفتار اول
مقدمه

انقلاب آغاز یک تحول
با وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی در کشور عزیزمان ایران، همه کشور تحت‌تأثیر انقلاب و هیجان فوق‌العاده‌ای از شادی و امید و عشق به سازندگی فراگرفت، همه جوانان، خودجوش و با امکانات حداقلی قدم در محرومیت‌زدایی و رسانیدن امکانات به نقاط محروم گذاشتند.
در شهریار که آن روز، بخش بود نیز این حرکت مبارک تحت زعامت روحانی عالی‌قدر و تراز اول شهر حضرت حجت‌الاسلام‌ والمسلمین شیخ جعفر ثمری در جریان بود و جوانان انقلابی و متدین حول محور وجود ایشان جمع شده بودند و هر شب تا پاسی از شب مشغول برنامه‌ریزی برای فعالیت فردای انقلاب بودند. از مبارزه با منافقین کوردل که هر روز با اقدامی سعی در مشغول و منحرف‌کردن قطار انقلاب و ایجاد مزاحمت برای نیروهای حزب الهی بودند تا برنامه‌ریزی‌های فرهنگی و گسترش فرهنگ اسلامی و توسعه آموزش‌های اسلامی در روستاها و کمک‌رسانی به اقشار آسیب‌پذیر و محرومیت‌زدایی و رساندن امکانات اولیه زندگی مانند آب و برق و جاده و سایر امکانات برای آباد کردن روستاها که به‌عنوان قطب تولید بود.
الحمدلله به برکت وجود حاج‌آقا ثمری و یارانش در همه این زمینه‌ها توفیقات فراوانی حاصل شد، علی‌الخصوص در حوزه فرهنگ. از برگزاری جلسات و دعاهای کمیل‌ چند هزار نفره و دعای ندبه تا اعزام روحانیون انقلابی از قم به روستاهای شهریار که آخر هفته‌ها این عزیزان از قم عازم شهریار شده و هرکدام روستایی را تحت پوشش آموزش‌های خود میدادند.
روحانیون جوانی که سرشار از انرژی و انگیزه برای خدمت و گسترش فرهنگ اسلام ناب محمدی6موفقیت‌های بزرگی را نصیب شهر نمودند تا اینکه حاج‌آقا ثمری ضرورت را در این دیدند که این نیاز از درون منطقه با پرورش نیروهای جوان و انقلابی در کسوت طلبگی و صاحب تخصص شدن در علوم اسلامی وظیفه خطیر تبلیغ دین را به عهده گیرند.
لذا با مشورت با دوستان اولین جرقه این کار زده شد و با فراخوان، تعدادی از نوجوانان و جوانان مستعد و با انگیزه جذب و به‌ حسب امکانات، تعدادی از این عزیزان انتخاب شدند و پس از گذراندن آموزش‌های ابتدایی به علت نبودن امکانات فیزیکی و اسکان طلبه‌های جوان در شهر، حاج‌آقا ثمری با مدارس علمیه تهران تماس برقرار نمودند و این اولین گروه از عزیزان جهت شروع آموزش‌های حوزوی وارد مدرسه علمیه حاج ابوالفتح واقع در میدان قیام تهران شدند.  مدتی در آن حوزه مشغول بودند و اینجانب به نمایندگی از حاج‌آقا ثمری نیازمندی‌ها و مشکلات طلاب جوان شهریاری را دریافت و به ایشان منتقل و متقابلاً از طرف ایشان امکاناتی را به دست این عزیزان می‌رساندم.
پس از گذشت مدتی برای بهره‌مندی بهتر و بهره گیری از اساتید فعال‌تر، طلاب جوان ما به مدرسه مکتب القائم منتقل شدند که زیر نظر حضرت آیت‌الله حاج سید جواد علم‌الهدی اداره می‌شد. حسن خلق مهربانی و دانش ایشان در طلبه‌پروری مثال‌زدنی بود و لذا جوانان عزیز ما روزبر‌وز با علاقه‌تر در این راه مقدس پیش می‌رفتند تا اینکه جنگ تحمیلی با تحریک آمریکای جنایتکار و استکبار غرب توسط آلت دست استعمار، صدام عفلقی شروع شد. جنگ نابرابر در شرایط نابرابر بر کشوری انقلاب کرده با ارتشی که بخشی آن به واسطه وابستگی به رژیم منحوس پهلوی و مبارزه با انقلابیون و کشتار مردم تحت تعقیب قرار گرفته بودند. عده‌ای فرار و عده‌ای نیز به دست عدالت انقلابی سپرده شدند تحمیل شد. طبیعتاً این ارتش آمادگی لازم را برای دفاع از کشور در برابر هجوم دشمن تا دندان مسلح را نداشت و لذا مردم انقلابی چاره‌ را در این دیدند که خود وارد میدان شوند و با امکانات حداقلی از حدود و ثغور جمهوری اسلامی و انقلاب شکوهمند خود دفاع نمایند.
گروه‌گروه جوانان از سراسر کشور عازم جبهه جنگ شده‌اند. از جمله این گروه‌ها طلاب جوان و عزیز ما بودند که حسب به وظیفه لباس رزم پوشیدند و ضرورت را در انتقال کلاس درس به جبهه‌های نبرد و عمامه را با کلاه‌خود و قلم را با اسلحه عوض نموده و به دفاع فیزیکی از موجودیت انقلاب پرداخته‌اند.
از آن تعداد محدود طلبه که از شهریار جهت تحصیل به تهران اعزام شده بودند، طی ‌نوبت های عازم جبهه می‌شدند. تعدادی از این گل‌های نورسته انقلاب و علمای بالقوه کشور، در صحنه نبرد به خیل شهدای عزیز پیوستند. از جمله آنها شهیدان سرافراز شهید احمدعلی هفت خانگی، شهید مهدی تراب اقدامی، شهید رضا معصومی، شهید مجید افشار و شهید حسن یداللهی و شهید عباس افشار به درجه رفیع شهادت نایل شدند.
این عزیزان ره صدساله را یک شبه پیمودند و میثاق خود و خدای خود را با خونشان امضا نمودند و ثابت کردند در راهی که وارد شده‌اند صادق هستند.

دکتر مصطفی اسماعیلی
عضو هیئت‌علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران







گفتار دوم
روحانیت و دفاع مقدس

مقدمه
 
روحانیون و طلاب گرانقدر در طول هشت سال دفاع مقدس علاوه بر تشویق مردم و بسیج آنها برای حضور در جبهه‌ها، جمع‌آوری کمک‌های مالی در مساجد، خنثی‌کردن توطئه‌های دشمن و در تضعیف روحیه مردم، با حضور خود در دو نقش تبلیغی و رزمی در مناطق جنگی و بر تلطیف روحی رزمندگان با تقویت ایمان و توکل بر خدا، توسل به اهل‌بیت پاسخ به مسائل شرعی مربوط به جبهه و جهاد، با حضور در خطوط مقدم جبهه و شرکت در عملیاتها خالق حماسه‌های ناب بی‌نظیری از ایثار و شهادت بوده‌اند که تعداد رزمندگان و شهدای گرانقدر روحانیت در هشت سال دفاع مقدس شاهد گویای گویا بر این مدعاست
یاد و نام شهیدان، همواره چراغ راه و الهام‌بخش نسل‌های آینده بوده است. شهیدان، با نثار خون پاک خود، درخت تناور اسلام و انقلاب را آبیاری کردند و با ایثار جان عزیز خود، عزت و سربلندی را برای ملت به ارمغان آوردند.
زنده نگه‌داشتن یاد و نام شهیدان، نه‌تنها ادای دین به این بزرگ‌مردان تاریخ است، بلکه تداوم راه و اهداف آنها نیز می‌باشد. شهیدان، با عمل خود، درس‌های بزرگی از ایثار، فداکاری، شجاعت و ایمان را به ما آموختند. زنده نگه‌داشتن یاد آنها، به معنای زنده نگه‌داشتن این ارزش‌های والای انسانی است.
نسل امروز، نیازمند الگوهایی است که بتواند با تکیه بر آنها، مسیر درست زندگی را پیدا کند. شهیدان، بهترین الگوها برای جوانان هستند. زندگی و سیره شهیدان، سرشار از نکات آموزنده و الهام‌بخش است. با زنده نگه‌داشتن یاد آنها، می‌توانیم این الگوهای ارزشمند را به نسل‌های آینده معرفی کنیم و آنها را در مسیر درست هدایت کنیم.
خانواده‌های شهدا، با تقدیم عزیزان خود در راه خدا، بزرگ‌ترین ایثار را انجام داده‌اند. تجلیل از آنها و زنده نگه‌داشتن یاد شهیدان، کمترین وظیفه‌ای است که می‌توان در قبال این ایثار بزرگ انجام داد.
امیدواریم که با تلاش و همت همگانی، بتوانیم یاد و نام شهیدان را برای همیشه در تاریخ زنده نگه داریم و راه آنها را تا رسیدن به قله‌های عزت و سربلندی ادامه دهیم.
شناخت شهدای طلبه و روحانی از جنبه‌های مختلف حائز اهمیت است:
الگوهای ایثار و فداکاری
شهدای طلبه و روحانی، با نثار خون خود در راه اسلام و انقلاب، نمونه‌های بارز ایثار و فداکاری بودند. زندگی و سیره این شهدا، مملو از درس‌هایی برای طلاب و روحانیون و عموم مردم است.
نقش‌آفرینی در عرصه‌های مختلف:
طلاب و روحانیون شهید، علاوه بر سنگر تبلیغ و ارشاد، در عرصه‌های مختلف دفاع از اسلام و انقلاب نیز نقش‌آفرینی کردند. حضور آنها در جبهه‌های جنگ، مبارزه با دشمنان، و فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی، نشان از تعهد و مسئولیت‌پذیری آنها دارد.
ترویج فرهنگ شهادت:
شناخت شهدای طلبه و روحانی، به ترویج فرهنگ شهادت و ایثار در جامعه کمک می‌کند. این امر، به‌ویژه برای نسل جوان که نیازمند الگوهای برتر هستند، بسیار مهم است.
حفظ و تداوم راه شهدا:
زنده نگه‌داشتن یاد و نام شهدا، از جمله شهدای طلبه و روحانی، وظیفه‌ای همگانی است. این امر، به معنای تداوم راه و اهداف آنها و جلوگیری از فراموشی ایثار و فداکاری‌هایشان است.
مقابله با تحریف تاریخ:
دشمنان اسلام و انقلاب، همواره در تلاش‌اند تا تاریخ را تحریف کرده و چهره شهدا را مخدوش کنند. شناخت شهدای طلبه و روحانی، به مقابله با این توطئه‌ها و حفظ روایت صحیح از تاریخ کمک می‌کند.
بنابراین، شناخت شهدای طلبه و روحانی، نه‌تنها ادای دین به این بزرگ‌مردان تاریخ است، بلکه تداوم راه و اهداف آنها و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه را نیز به دنبال دارد.
در آماری تعداد شهدای روحانی بالغ بر سه هزار و چهارصد و هفده نفر بوده است که پانزده و نیم درصد کل روحانیون کشور در همان زمان می‌باشد؛ یعنی از هر هزار طلبه، چهل نفر به شهادت رسیده‌اند حال‌آنکه طبق آمار در بقیه اقشار از هر هزار نفر چهار نفر شهید شده‌اند.

 







گفتار سوم
شهرستان شهریار

 مقدمه
شهریار از جمله مناطقی است که ریشه در دل تاریخ داشته و آثار باستانی و بناهای تاریخی و بقاع متبرکه موجود در آن طبق روایات مورخین در کتب معتبر تاریخی موید این مطلب می‌باشد که این منطقه از قدیمی‌ترین نقاط مسکون در جهان بوده و در دوران‌های مختلف مردم متدین آن در مقابل یورش‌ها و حکومت‌های جور سلحشوری و حریت و ایمان خویش را به نمایش گذاشته‌اند. نگاهی گذرا به آثار باستانی و بناهای تاریخی این شهرستان که از هزاره‌های قبل از میلاد تا ظهور دین مبین اسلام برجای‌ مانده و وجود بقاع متبرکه گویای این واقعیت است که این منطقه قبل از ظهور اسلام و پس از آن جایگاه مطمئنی برای علم و دانش و پناهگاه امنی برای نوادگان ائمه اطهار] بوده است.
جواهر الکلام در کتاب تاریخ طهران، شهریار را به‌عنوان یکی از قراء تاریخی ری در قرن هشتم هجری ذکر نموده است. مؤلف تذکره هفت اقلیم در باب آن چنین می‌نویسد: شهریار بلوکی‌ست از بلوکات ری، متضمن قریات معمور و آباد که رجحان به باقی بلوکات دارد و عمادی شهریاری را منسوب به این محل می‌داند. شهریار امروز از شمال محدود است به ساوجبلاغ، از شرق به غار، از جنوب به فشاپویه، از غرب به ساوه(دکتر رضوانی طرح هادی انجم آباد 1365)
دکتر عزت‌الله نگهبان در کتاب «شهرنشینی و شهرسازی از هزاره چهارم تا اوایل قبل از میلاد» صفحه 24 به استناد اثار ارزنده ای که توسط کاوشگران در تپه راغه از بلوک زهرا، تپه مارلیک و تپه جوقین بدست آمده، ضمن تائید این موضوع، منطقه را از لحاظ انسان زیستی جزو مناطق نادر در سطح جهان میداند. شهرستان شهریار با سابقه چند هزار ساله و به سبب برخورداری از شرایط ویژه اقلیمی خصوصاً زمینهای مستعد کشاورزی همواره مورد توجه خاص بوده است قرابت شهریار به ری به‌عنوان یکی از قدیمی ترین مناطق مسکون در جهان دلیل بارزی بر قدمت تاریخی آن می‌باشد سازمان میراث فرهنگی وجود نزدیک به ۵۰ تپه باستانی چند قلعه تاریخی چند درخت قدیمی چند صد ساله تعدادی گورستان تاریخی کاروانسرا و آثار باستانی متعدد دیگری که همگی مهر تأئیدی بر سابقه کهن این منطقه می‌باشد را مورد شناسایی و تأیید قرار داده است.
شهریار در دفاع مقدس
شهرستان شهریار در طول هشت سال دفاع مقدس کارنامه بسیار خوبی در پشتیبانی از جنگ و اعزام جوانان پرشور و متدین به جبهه‌های نبرد داشته است.  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای مردمی بسیج و جهاد سازندگی و همچنین نیروی انتظامی و کمیته انقلاب اسلامی در این نقش مؤثر بوده‌اند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تاریخ چهارم دی 1358 در محل مسجد جامع شهریار پایه‌گذاری شد و بعد به ساختمانی در خیابان ولی‌عصر أ، روبروی مسجد المهدیأ انتقال یافت. محل اعزام رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس همین مکان کوچک بود و همه رزمندگان شهرستان در زمانهای مختلف در این ساختمان ثبت‌نام نموده و سازماندهی می‌شدند و هنگام اعزام به جبهه تجمعی در مقابل ساختمان انجام میشد و رزندگان با مراسم خاص سینه زنی و نوحه خوانی و با بدرقه مردم و مسئولین به سمت میدان امام خمینی حرکت نموده و از آنجا با اتوبوس به مراکز اعزام در تهران و کرج حرکت می‌کردند.
تشییع شهدای گران‌قدر جنگ تحمیلی نیز از همین مکان و باشکوه خاص و جمعیت مردم متدین شهریار و هم‌رزمان شهدا به سمت میدان امام خمینی و امامزاده اسماعیل انجام می‌شد و پس از اقامه نماز از آنجا به مزار شهدای هر شهر و روستا ادامه می‌یافت و مجدداً در محل روستاها و شهرها باشکوه خاصی تشییع و خاک‌سپاری می‌شد. سه نفر از فرماندهان از جمله سید حسین میر رضی و جعفر محمدی و سیدمحمد اینانلو و 24 نفر از نیروهای کادر سپاه  و یدالله کلهر جانشین لشگر ده سیدالشهدا7 در طول جنگ به درجه رفیع شهادت نایل شدند.
برای سازماندهی نیروهای مردمی هسته اولیه بسیج در ساختمان رفاه واقع در خیابان شهید نواب صفوی پایه‌گذاری شد و پس از مدتی به ساختمان مدرسه‌ای در نزدیک میدان معلم انتقال یافت. بسیج مرکزی شهریار محل سازماندهی پایگاه‌های بسیج در شهرها و روستاها بود و ثبت‌نام اولیه از رزمندگان نیز در همین مکان انجام شده و پرونده‌ها برای مراحل بعدی اعزام به ساختمان سپاه روبروی مسجد المهدی أ منتقل می‌شد. همچنین کمک‌های مردمی به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل از کلیه پایگاه‌های مستقر در شهرها و روستاها به این مکان جمع شده و به مناطق جنگی ارسال می‌شد.
آموزش اولیه نیروهای بسیجی جذب شده در پایگاه‌های بسیج نیز توسط بسیج مرکزی در اردوگاه پیشاهنگی واقع در سه‌راه اندیشه انجام می‌شد و حتی میدان تیر نیروهای آموزشی نیز ضلع شرقی اردوگاه پیشاهنگی در داخل مسیل رودخانه که اکنون تبدیل به خیابان شده اجرا می‌شد. یک پادگان نظامی آموزشی بنام اردوگاه قدس هم در اطراف بیدگنه محل آموزش بعدی و مانورهای نیروهای بسیجی بود. در طول هشت سال دفاع مقدس بیش از چهار هزار رزمنده بسیجی به جبهه‌های نبرد اعزام شدند و بیش از 1000 نفر به درجه رفیع شهادت رسیدند که همگی از محل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خیابان ولی‌عصر أ تشییع شدند.
حدود سال 1387 در یکی از شب‌های محرم 5-6 نفر از برادران سپاه در محل ساختمان سپاه در خیابان ولی‌عصر أ که تبدیل به کانون فرهنگی شده بود مشغول تنظیم برنامه‌ها بودیم و درب کانون به سمت خیابان باز بود. در این لحظه آقای سلطانی مداح اهل‌بیت و مجری توانمند سیمای جمهوری اسلامی به همراه حاج‌آقا مروج امام‌جمعه وقت اندیشه از جلوی درب در حال عبور بودند و سلام و احوالپرسی کوتاهی انجام شد و آقای سلطانی از آقای مروج خواستندکه داخل شویم و خود به سمت سیستم صوتی رفتند و برای چند نفر محدود مراسم مداحی و نوحه خوانی اجرا کردند. پس از اتمام مداحی گفتند نمیدانم چرا بی اختیار وارد این محل شدم و مداحی کردم زیرا چندین سال است که مراسمی برای کمتر از 1000 نفر اجرا نکرده ام و هنگام دعوتم برای مداحی ابتدا تعداد حاضرین را سوال می‌کنم و وقتی شنید که اینجا محل تشییع حدود 1000 شهید است منقلب تر شد و گفت یقینا شهدا در مراسم ما حضور داشتند و فقط 5-6 نفر نبوده ایم.
جهاد سازندگی شهریار
جهاد سازندگی شهریار به همت حجت‌الاسلام ثمری نقش بسیار ارزنده‌ای در طول هشت سال دفاع مقدس داشت و با شروع جنگ تحمیلی بدون کم‌وکاست در نقش سازندگی در روستاها، نقش جدید پشتیبانی از جنگ و حضور در جبهه‌های نبرد را به عهده گرفت و علاوه بر مهندسی رزمی در جبهه‌ها اقدام به جمع‌آوری کمک‌های مردمی از شهرها و روستاها و هدایت آن به جبهه‌های نبر را انجام می‌داد و شهدای گران‌قدری همچون حاج حسن مداحی، عبدالله زمانپور و محمد مهدی تاجیک و در مجموع 12 نفر از نیروهای جهاد سازندگی را تقدیم انقلاب اسلامی نمود. ستاد بازسازی مناطق جنگی جهاد سازندگی شهریار نیز خدماتی در راستای بازسازی مناطق جنگی با استفاده از کمک‌های مردمی را عهده دارد بود.
کمیته انقلاب اسلامی
کمیته انقلاب اسلامی اولین نهادی بود که بعد از انقلاب اسلامی تأسیس شد و علاوه بر وظایف ذاتی خود، جمع‌آوری کمک‌های مردمی و خدمات پشتیبانی در طول جنگ تحمیلی  را انجام می‌داد و همچنین نیروهای کمیته انقلاب اسلامی در تیپ امام موسی بن جعفر7 سازماندهی شده و در نبرد شرکت می‌کردند و سه شهید تقدیم انقلاب اسلامی نمود و در سال 1368 با ژاندارمری و شهربانی ادغام و نیروی انتظامی تشکیل شد.
بقاع متبرکه شهرستان شهریار
1- امام زاده بی بی سکینه خاتون{ دخت گرامی امام موسى بن جعفر7 واقع در صفادشت
2- امام زاده اسماعیل7 از نوادگان امام موسى کاظم7 واقع در شهر شهریار
3- امام زاده ابراهیم7 از نوادگان حضرت امام موسی کاظم7 واقع در روستای الورد
4- امام زاده حضرتین7 از نوادگان حضرت سجاد7 واقع در شهر قدس
5- امام زاده عباسعلی7 از نوادگان علی ابن جعفر صادق7 واقع در روستای حصارساتی
6-امام زاده ابراهیم7 از نوادگان امام على النقى7 واقع در شهر ملارد
7- امام زادگان مهدی و جعفر7 از نوادگان امام موسی کاظم7 واقع در شهر وحیدیه
8- امام زاده جعفر ابن محسن از نوادگان امام موسى ابن جعفر7 واقع در روستای خاوه
۹ - امام زاده احمد7 واقع در روستای یبارک
۱۰ - امام زاده اقطس7 واقع در روستای بکه
۱۱ - امام زاده قاسم7 از نوادگان امام محمدباقر7 واقع در شهر وحیدیه
۱۲ - امام زاده قاسم7 از نوادگان امام حسن مجتبی7 واقع در روستای بیدگنه
۱۳ - امام زاده هادی7 از نوادگان امام حسن مجتبی7 واقع در کرشته
۱۴ - امام زاده قاسم7 واقع در روستای حاجی‌آباد
۱۵ - امام زاده عبدالله7 واقع در روستای یوسف‌آباد صیرفی
۱۶ - امام زاده عبدالله7 واقع در روستای اسکمان
مزار شهدای شهرستان شهریار
مزار شهدای شهرستان شهریار در جوار امامزادگان و بقاع متبرکه قرار دارند؛ ولی در مواردی هم مزار شهدا خارج از بقاع متبرکه بوده و وجود مزار شهدا روشنی‌بخش و متبرک آرامستان‌ها شده‌اند که گلزارهای شهدای عباس‌آباد و کرشته – شاهد شهر – صباشهر- کرد امیر – باباسلمان – کهنز – امیریه – دهشاد بالا – دهشاد پایین – رضی آباد بالا – شفیع‌آباد – اسکمان – اصیل‌آباد – حصار زیرک و قجرآباد از جمله آنها می‌باشند.
در مکتوبات زمان جنگ تحمیلی آمار بقاع متبرکه و مزار شهدا و تعداد شهدا بیشتر از آمار فعلی ثبت شده و علت آن ایجاد شهرستان‌های ملارد و قدس می‌باشد که از شهرستان شهریار تفکیک شده‌اند.



 







گفتار چهارم
نقش امام‌جمعه شهریار در تربیت نسل جوان

 حجت‌الاسلام محمدجعفر ثمری
حجت‌الاسلام محمدجعفر ثمری اولین امام‌جمعه شهریار ضرورت را در این دیدند که نیاز شهرستان به روحانی از درون منطقه با پرورش نیروهای جوان و انقلابی در کسوت طلبگی و صاحب تخصص شدن در علوم اسلامی ایجاد شود
لذا با فراخوان، تعدادی از نوجوانان و جوانان مستعد و با انگیزه تعدادی از این عزیزان انتخاب شدند و پس از گذراندن آموزش‌های ابتدایی در کلاس‌های آمادگی طلبگی به علت نبودن امکانات لازم و اسکان طلبه‌های جوان در شهر، حاج‌آقا ثمری با مدارس علمیه تهران ارتباط برقرار نمودند و این اولین گروه طلاب جوان وارد مدرسه حاج ابوالفتح واقع در میدان قیام تهران شدند.
حجت‌الاسلام شیخ محمدجعفر ثمری فرزند اکبر اولین امام ‌جمعه شهرستان شهریار و پدر گرانقدر بسیجی شهید محمدحسین ثمری و زنده‌یاد آزاده جانباز حاج اکبر ثمری، مؤسس حوزه علمیه امام جعفر صادق7 و اولین رئیس جهاد سازندگی شهریار، در سال ۱۳۱۴  هجری شمسی در خانواده متدین و مذهبی در روستای گوگد گلپایگان دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دروس مکتب‌خانه و آموختن قرآن و نهج‌البلاغه در سن ۱۳  سالگی جهت فراگیری دروس حوزوی راهی شهر مقدس قم شدند و دروس حوزه را نزد اساتیدی همچون: امام راحل، گلپایگانی، وحید خراسانی، فیض و زنجانی آموخت وی در سن ۱۷  سالگی با صبیه‌ی حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرنی ازدواج نمود.
فرزند پنجم ایشان محمدحسین که جوانی مؤمن و انقلابی بود در سن ۱۵  سالگی به جبهه رفت و بعد از چندین عملیات، ابتدا مجروح و بار دوم شیمیایی شدند و در سال ۱۳۶۵  در فکه در عملیات والفجر در گردان علی‌اصغر7 به شهادت رسید. همچنین یکی دیگر از فرزندان ایشان به مدت ۱۰ سال در اسارت نیروهای بعثی به سر بردند.
حجت‌الاسلام‌والمسلمین ثمری از ابتدای کار خود پا به عرصه سیاست نهاد و با ایراد سخنرانی‌ها بر علیه طاغوت که به رهبری امام خمینی آغاز شده بود پرداخت و از جمله روحانیونی بودند که در سال ۱۳۴۱ در مدرسه فیضیه حضور داشتند خدمات ایشان در شهرستان شهریار بسیار چشمگیر بود. وی در استان‌های مازندران و گیلان به تبلیغ پرداخته و بعد از چند سال خدمت، به شهر رباط‌کریم برگشته و در این شهر از سوی عوامل رژیم پهلوی تحت‌نظر بودند در سال ۱۳۴۶ آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی ایشان را ملزم به مهاجرت به شهرستان شهریار کردند. از بدو ورود به شهریار تا پیروزی انقلاب اسلامی تحت‌نظر مأموران رژیم بود. در سال ۱۳۵۶ آیت‌الله غفاری و آیت‌الله سعیدی در اوج خفقان و به دلیل در معرض خطر بودن جان ایشان، وی را جهت تبلیغ احکام اسلامی به لندن اعزام کردند و پس از تبعید امام به پاریس، وی به نوفل‌لوشاتو رفت و با امام دیدار کرده و پس از کسب تکلیف از امام به ایران بازگشت.
پس از پیروزی انقلاب نیز در مسؤلیتهای محوله بسیار تلاشگر بودند و لحظه ای دست از کار نکشیدند با شروع جنگ تحمیلی حضور ایشان در جبهه‌های حق علیه باطل چشمگیر بود حاج‌آقای ثمری رابطه بسیار نزدیک و صمیمی با مسئولان کشور داشتند و همیشه میزبان مسئولین وقت بودند.

 

از خدمات ایشان در شهرستان شهریار می‌توان به تأسیس حوزه علمیه امام جعفرصادق7، تأسیس دانشگاه پیام نور، احداث مصلای نمازجمعه که یکی از مهم‌ترین اهداف ایشان بود، تشکیل نهضت سواد آموزی، تشکیل سازمان تبلیغات اسلامی، رفع اختلاف بین دو محله بالا و پائین در شهرستان با ساخت مسجدی واحد، حمایت مالی با درآمد شخصی از طلاب حوزه، خانواده های بی بضاعت و بی سرپرست، خانواده های مستضعف شهداء، کلنگ زنی بیمارستان امام خمینی شهریار با حضور رئیس جمهور وقت و اهداء چند هزار جلدکتاب نفیس به حوزه علمیه شهرستان اشاره کرد. حضرت حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدجعفر ثمری امام‌جمعه فقید شهرستان شهریار پس از طی سالیانی با عزت و برکت  درسال ۱۳۸۴ هجری شمسی در سن ۷۰ سالگی در مسیر سفر زیارتی بارگاه ملکوتی حضرت فاطمه  معصومه{ و مسجد مقدس جمکران دار فانی را وداع گفتند و پیکر مبارک ایشان پس از تشییع باشکوه توسط عموم مردم شهید پرور شهرستان در جوار امامزاده اسماعیل بن موسی بن جعفر7 شهرستان شهریار به خاک سپرده شد.
کلاس‌های آمادگی طلبگی
حجت‌الاسلام محمد اسماعیل‌خانی کلاس‌ها را این‌گونه توصیف می‌کند:
همه کسانی که از شهریار به تهران رفتیم،  ابتدا در دوره آشنایی با حوزه و دروس حوزه در شهریار شرکت داشتیم و اساتیدی همچون مرحوم حاج‌آقای ثمری و حاج‌آقا فائزی مهر از اساتید بودند آنموقع شهریار حوزه علمیه نداشت ما صبح‌ها از روستاها به شهریار می‌آمدیم و در کلاس‌ها شرکت می‌کردیم و عصر برمی‌گشتیم. من و اکثر بچه‌ها آنموقع حدود سوم راهنمایی بودیم و تحصیلات بالاتر نداشتیم. بعد از دو سه ماه حضور در کلاس‌ها، آشنایی و آمادگی لازم را پیدا کردیم و در تهران مدرسه قیام نزدیک میدان خراسان پذیرش شدیم. آشنایی ما هم از همان دوره مقدماتی در شهریار شروع شد و آشنایی قبلی نداشتیم. تعداد طلاب حدود ۱۰ نفر بود و حضور در کلاس‌های مقدماتی و سپس در مدرسه علمیه قیام، علاقه و محبتی بین ما ایجاد کرد. شخصیت افراد متفاوت بود بعضی‌ها مثل عباس افشار و مهدی تراب اقدامی فاز معنوی بیشتری داشتند و به‌مرور قوی‌تر هم شدند. خاصه وقتی به مدرسه حاج ابوالفتح رفتیم، مهدی تراب اقدامی فاز معنوی‌تری پیدا کرد. این آثار معنوی در کلام پدر مرحومشون هم شنیده می‌شد. ایشان در جمع دوستانی که در مراسم شهادتش و سپس منزلشون شرکت کردیم اظهار تعجب می‌کردند که مگر در مدرسه علمیه تهران چی به مهدی من آموختند که زمین تا آسمان تغییر کرده بود او قبل از ورود به حوزه بقدری متوقع و پر جنب‌ و جوش بود که خواهرانش گاهی اذیت می‌شدند. اما بعد از ورود به حوزه سر به ز‌یر و آرام و خدایی شده بود و به آنها و مادرش توجه و محبت زیادی می‌کرد و نمازهایش را با حال و معنویت زیادی بجا می‌آورد. نماز شب‌هایش پر راز و رمز بود یادم هست که وقتی در دوره مقدماتی حاج‌آقا فائزی مهر قرآن تلاوت می‌کرد بدنم مورمور می‌شد. وقتی بعدها در قم  این حالتم را به ایشان گفتم خاضعانه از کنار این حرف رد شد و تواضع کرد مثل بچه‌های جبهه و جنگ.
محبت بین من و عباس و مهدی در تهران به‌شدت اوج گرفت. البته با دوستانی خارج از جمع بچه‌های شهریار هم تعاملات خوبی داشتیم؛ ولی ما سه نفر به‌قدری با هم مأنوس بودیم که زودبه‌زود دلمون برای هم تنگ می‌شد خاصه وقتی در اعزام‌ها با هم نبودیم و به مرخصی می‌آمدیم حتی وسیله هم نداشتیم. پیاده تا روستای بکه یا فرارت می‌رفتم من به‌شدت دلتنگشان می‌شدم. دوستان شهریاری دیگری هم در مدرسه حاج ابوالفتح بودند که سال قبلی ما حساب می شدند و شاید خاطراتی داشته باشند مثل جناب آقای محمدباقر احسان که الان قاضی و وکیل هستند و از هوش خوبی برخوردار بود و به‌نوعی استاد هم شدند.
انتقال ما به تهران هم با برنامه‌ریزی مسئولین دوره مقدماتی و در واقع امام‌جمعه فقید شهریار حاج‌آقا ثمری بود و ما بشخصه اقدامی نکردیم. مهدی تراب اقدامی و عباس افشار و مرتضی(سهراب) نعمتی و سید مجید میرمحمدی و احمد ضیایی پور و رضا معصومی و برخی دیگر خیلی با هم مأنوس بودیم یادم هست میهمانی‌هایی که در منزل مهدی و عباس و ما بود با چه کیفیتی برگزار می‌شد خیلی ساده و پر از محبت و معنویت. تصاویر آن جلسات نشان میدهد که روحیات و معنویات بچه‌ها چگونه است. مادرم به‌قدری آنها را دوست داشت که یک‌بار وقتی شنید بچه‌ها دارند در خانه ما جمع می‌شوند خروس بزرگی که داشت ذبح کرد و غذای مفصلی بار گذاشت یا در جلسه‌ای که در منزل آقا مهدی انجام شد آنقدر بچه‌ها با هم شوخی‌های سنگین و بامزه می‌کردند که از خنده روده‌بُر می‌شدیم. مهدی خودش هم یکبار تعریف می‌کرد که من قبل طلبگی خیلی فوتبال‌بازی می‌کردم و با جوان‌های مختلف می‌گشتم گاهی وقتی می‌آمدم خانه و می‌فهمیدم؛ مثلاً آبگوشت پخته‌اند؛ چون مغرور بودم و تنها پسر باقیمانده در منزل بودم و از آبگوشت خوشم نمیامد دیگ غذا را پرت می‌کردم وسط باغچه البته اینها را با پشیمانی می‌گفت و از خواهران و مادرش خیلی عذرخواهی می‌کرد. سال‌ها جنازه مهدی بعد از شهادتش در فکه ماند تا استخوان‌هایش را آوردند و از مشخصه‌های قابل شناسائی‌اش ساعتی بود که به او رسیده بود شاید مصاحبه با برادرش حاج حسین آقا و خواهراش خیلی مفید باشد.
خلاصه اینکه من با نزدیک‌ترین صحنه‌های شهادت آشنا شدم؛ ولی شهادت نصیبم نشد. رفتن به قم فقط قسمت من شد آن موقع بیشتر بچه‌ها شهید شده بودند.



 



دیدگاه پست


لینک: گزارش مشکل پست

siteMap - Design by QooSoft